بررسی بازی Suicide Squad: Kill the Justice League

بتمن همیشه قهرمان خیالی محبوب من بوده و وقتی که کوچکتر بودم و وقت بیشتری داشتم، بخش زیادی از زمانم را پای خواندن کامیکهای مختلفش میگذاشتم. این بتمن بود که باعث شد کم کم با دنیای دیسی آشنا شوم و آن را در مدیومهای مختلف دنبال کنم و حتی با گروهی مثل Suicide Squad آشنا شوم.
بتمنی که اوج خوشگذرانی من با او چرخ زدن در خیابانهای بارانی گاتهام در سری آرکام نایت و راندن بتموبیل در هوای مسموم شده توسط مترسک بود. حالا بعد ۹ سال، اثری منتشر شده که نه تنها ادامهدهنده بازی محبوب من در سهگانه بتمن است، بلکه تیم جذاب و بامزهای چون سویساید اسکواد را در کنار باقی ابرقهرمانهای دیسی وارد داستان میکند. راستش را بخواهید، از وقتی فهمیدم که سویساید اسکواد قرار است تا یک بازی صرفا سرگرمکننده باشد که باید با دوستانتان بازی کنید، گارد نگرفتم و حتی بدم هم نیامد. چه کسیست که دلش نخواهد در کنار دوستانش و در نقش شرورهای جهان دیسی قرار بگیرد و متروپلیس را به همراه ابرقهرمانهایی شرور به یک میدان نبرد واقعی تبدیل کند؟
اما همهی اینها جایی درست بود که اولا استودیویی که قرار است این کار را کند سواد و تجربه درست و حسابی ساخت یک بازی سرویسمحور را داشته باشد و از طرفی، میراثی که طی چند سال گذشته با بازیهای قبلیش ایجاد کرده را نابود نکند. اما آیا این بازی واقعا آن چیزیست که این ۹ سال قصد دیدنش را داشتم؟ با بررسی این بازی همراه مجله ای سی بلاگ باشید.
بررسی ویدیویی بازی Suicide Squad: Kill the Justice League

امتیاز کاربران
امتیاز متاکریتیک
60
- ژانر
جهان-بازشوتر سوم شخص - تاریخ انتشار
۱۰ بهمن ۱۴۰۲ - پلتفرمها
ایکس باکس سری ایکسپلی استیشن 5پیسی - ناشر بازی
Warner Bros. Games - سازنده
Rocksteady Studios - حالت بازی
تک نفرهچند نفرهگروهی - درجه سنی بازی
مناسب برای ۱۷ سال به بالا
در ابتدا، ابدا این حس را نداشتم که بازی در یک مسیر اشتباه قدم گذاشته و راستش را بگویم، در کل بدم نمیآید بازیهای متفاوتی از استودیوهای بزرگ ببینم. مثلا هیچکس از بلیزارد انتظار ساخت یک شوتر اول شخص جذاب را نداشت، اما اورواچ آمد و همان سال هم جایزه بهترین بازی را از آن خود کرد.
از طرفی این حس تا بخشی از بازی در من جریان داشت و واقعا از افتتاحیه و اوایل داستان سویساید اسکواد لذت بردم. اما بعد از گذر ۲۰-۲۵ ساعت از تجربهای که از بازی داشتم، به راحتی میتوانم بگویم که این بازی نه تنها میراث بازیهای بتمن را به اعماق سردابههای تاریکترین مولتیورسها پرتاب میکند، بلکه در ارائه یک بازی سرویسمحور در حالت فعلی به شکل بدی شکست میخورد.
بگذارید از اول شروع کنم و همان داستان همیشگی سویساید اسکواد. چهار تن از شرورهای نامدار دیسی یعنی هارلی کویین، دد شات، کاپیتان بورمرنگ و البته کینگ شارک دوستداشتنی توسط آماندا والر، مامور ویژه دولت به اسارت درمیآیند و داخل مغزشان یک تراشه انفجاری ساختهشده توسط لکس کورپ کار گذاشته میشود تا برای سازمان مخصوصی به اسم آرگس کار کنند و ماموریتی ویژه را انجام دهند.
حالا وسط این بحران، طی ماموریتی متوجه میشوند که برینیاک که یک فضایی فاتح و تشنه قدرت است به زمین حمله کرده و بیش از ۹۹ درصد مردم را قتل عام کرده است! بدتر از همه ابرقهرمانهایی که میشناسیم، از فلش و بتمن گرفته تا خود سوپرمن تحت سلطه این ابرشرور درآمدهاند و قرار است که شاهد بازسازی کره زمین به شکل سیاره جدیدی برای برینیاک باشیم. ماموریت شما چیست؟ فکر میکنم از اسم بازی تاحالا برایتان مشخص شده و قرار نیست کلیت ماجرا فرقی با این عنوان داشته باشد. لیگ عدالت را بکشید تا به خود برینیاک برسید.
در کل داستان بازی جذاب روایت میشود و به شخصه از شروع طوفانی آن استقبال میکنم. اینطور بگویم که بازی شروع واقعا خوب و جذابی داشت و نوع معرفی کاراکترهای جوخه انتحار و آماندا والر و بعضا حتی شخصیتپردازی کاراکترهای فرعی مثل لکس لوتر و غیره جالب صورت گرفته. اما مشکل داستان چیست؟ اینکه این داستان خوب، صرفا بهانهای برای خلق یک بازی سرویسمحور در انتها بوده و طی این اتفاق، تمامی میراثی که در سری آرکام دیدیم به یک چشم به هم زدن نابود میشود.



بتمنی که در سری آرکام دیدیم، دیگر قهرمان بزرگ یک شهر نیست و سرنوشت او هم به شکل جذابی به تصویر کشیده نمیشود و این موضوع برای ابرقهرمانهایی که هر کدام را بیش از سی دقیقه هم ندیدیم صدق میکند. اگرچه دوست ندارم داستان بازی را اسپویل کنم و سعی کردم تا جای ممکن به جزئیات داستان اشاره نکنم، ولی شخصیت بتمن با صداپیشگی کوین کانروی فقید فرسنگها با چیزی که در سهگانه آرکام دیدیم فاصله دارد.
شاید بگویید که مغز قهرمانهای بازی توسط برینیاک تسخیر شده و این رفتارها طبیعی است، اما در جوابتان میگویم تاثیری که برینیاک روی این شخصیتها گذاشته نهایتا باعث شده تا ذهنیت تاریکتر و خشنتری پیدا کنند، نه اینکه پرستیژ شخصیتی جالبشان را به کل از دست داده و دست به خندههای شیطانی مضحک زده و دیالوگهای کلیشهای آنتاگونیستهای انیمیشنهای قدیمی دیزنی را صدها بار تکرار کنند.
اگر بازی بر مبنای دنیای آرکام نبود، کمتر سخت میگرفتم و بعضا داستان را تمام و کمال میپذیرفتم. کما اینکه کاتسینهای بازی، به تصویر کشیدن احساسات و اهداف کاراکترها و در کل بخش سینمایی بازی به بهترین شکل ممکن پیادهسازی شده است. اما وقتی که بازی مولتیورس را به ما معرفی میکند و این انتخاب را ایجاد میکند که تمام این اتفاقات میتوانست در یک دنیای موازی شکل بگیرد، اما همه داستان بر مبنای زمین شماره ۱ تعریف شده، حس القایی به بازیکن اصلا جالب نخواهد بود.
برای مثال در انتهای Arkham Knight دیدیم که بروس کل عمارت وین را نابود کرد و آنطور که به نظر میرسید، کماکان از گاز مترسک استفاده میکرد تا شبها را برای تبهکاران به کابوس تبدیل کند. چرا در بازی که دقیقا ۵ سال بعد از آن اتفاق در جریان است، بروس وینی را میبینیم که خودش را در موزه لیگ عدالت به نمایش گذاشته و بدون هویت مخفیانه و در روز روشن به این گروه کمک میکند؟ سوالهای بسیاری در بازی پیش میآید که جوابهایی نه چندان قانعکننده دارند و از همینرو حس جالبی به بازیکنی که طرفدار این سری بوده منتقل نمیشود و این به نظرم نوعی توهین به مخاطبیست که عاشقانه بازیهای راکستدی رو دنبال کرده است.
سویساید اسکواد حتی با وضعیت فعلی هم میتوانست داستان را حداقل به پایان برساند و برای ادامه دادن بازی و بخشهای سرویسمحورش، ما را وارد جهانهای موازی کند که متاسفانه شاهد چنین چیزی در بازی نیستیم و این وضع واقعا ناراحتکننده است. تیر خلاص هم جایی به بازیکن میخورد که پایانبندی بازی را میبینیم که هیچ سر و تهی ندارد و شما را وارد یک لوپ از گیمپلی میکند که احتمالا با وجود استقبال نه چندان خوب بازیکنها به فراموشی سپرده خواهد شد.
اوضاع در بخش گیمپلی، حداقل تا اواسط کار قابل قبول و سرگرمکننده و بعضا لذتبخش است. سیستم مبارزه با دشمنان، جذاب طراحی شده و اگرچه که ایراداتی کلی دارد که از همان ابتدا خیلی به چشم خورده و سوالات بسیاری را به وجود میآورد. ۴ کاراکتر داریم که بازیکن میتواند بین هر یک سوییچ کند. البته که در هر فصل بازی، یک کاراکتر جدید به مجموع قهرمانهای قابل کنترل اضافه میشود و سازندهها برای فصل اول بازی، جوکر را در نظر گرفتهاند. هر یک از این شخصیتها ویژگیهای منحصر به فردی برای جابهجا شدن در نقشه دارند و میتوانند به صورت عمودی یا افقی در محیط حرکت کنند.
به سیستم جابهجایی در نقشه اشاره کردم. مثلا هارلی با استفاده از پهباد و قلاب بتمن میتواند در محیط تاب بخورد و بومرنگ نیز این قابلیت را دارد تا به شکل محدودی به اسپید فورس دست پیدا کرده و با سرعت بالایی در محیط جابهجا شود. حال در هر کدام از مراحل تعدادی دشمن مختلف و متنوع به شما حمله میکنند که باید با استفاده از قابلیت های ترورسال (Traversal – جابهجایی در محیط) و ترکیبشان با سلاحهای گرم و حرکات آکروباتیک از خجالتشان در بیایید.
مدت زمان بازی
داستان اصلی: ۱۰ ساعت
داستان + ماموریتهای فرعی:
بیپایان
در این بین یک سری قابلیت ویژه دارید که هر از چندگاهی در دسترس قرار میگیرند و میتوانید با استفاده از آنها دشمنانتان را به شکل گروهی شکست بدید. البته که یک سری وسیله نقلیه هم در محیط وجود دارد که میتواند روی سرعت مبارزات تاثیر چشمگیری بگذارد. جالب است بدانید که بازی یک سری سلاح قابل شخصیسازی به شما میدهد و البته شاهد ۵ واحد پول مختلف در اثر هستیم که واقعا بازیکن را گیج کرده و از طرفی، هیچ نیازی به ارتقا دادن و آپگرید کردن سلاحهای بازی و تغییر دادنشان احساس نمیشود! در واقع با سادهترین و عادیترین سلاحهای بازی هم میتونید به راحتی دشمنانتان را از پای دربیاورید و این موضوع خیلی عجیب است.

ایرادات جزئی مختلفی میتوان به گیمپلی و منطق بازی گرفت. مثلا چرا در اثری که سرعت حرف اول را میزند و برای کشتن دشمنان بازی نیاز به نشانهگیری خاصی احساس نمیشود، از بازیکن خواسته شده تا از سرعتش بکاهد و برای گرفتن سپر محافظ باید به پای دشمنان بازی شلیک کنیم و بعد با سلاح سرد آنها را بزنیم؟ مگر در یک بازی که انقدر همه چیز در مبارزاتش سریع اتفاق میافتد، نشانهگیری به این دقیقی لازم است؟ یا مثلا چرا کینگ شارک با آن عظمت میتواند مینیگان حمل کند و هارلی کویین که به مراتب از او کوچکتر است نیز میتواند همان سلاح را به راحتی به دست بگیرد. در کل چرا وجه تمایز کاراکترهای بازی صرفا سیستم جابهجا شدنشان در نقشه است؟ هر کدام از این شخصیتها ویژگیهای منحصر به فردی دارند که میشد به شکل بسیار بهتری از آنها برای خلق یک گیمپلی متفاوت و متنوع استفاده کرد که متاسفانه تقریبا چنین چیزی در هیچ یک از شخصیتهای بازی رعایت نشده و به جابهجایی در محیط محدود شده است.
همه این موارد قابل تحمل است تا این که چند ساعتی از بازی را تجربه میکنید و میبینید که گرچه تنوع کلی و قابل قبولی در نوع ماموریتها وجود دارد، اما در نهایت برای به پایان رساندن هر یک از ماموریتهای بازی کار یکسانی میکنید و گیمپلی بازی به مبارزه با موجهای مختلف دشمنان در زمان محدود خلاصه میشود و تا انتها شاهد «بکش تا کشته نشوی» هستیم. البته در این بین نمیتوانم از کیفیت بسیار خوب باسفایتهای بازی جز باس بتمن که بیشتر شبیه یک جوک بود یاد نکنم که انصافا گیمپلی متفاوتتر و سرگرمکنندهای نسبت به باقی بخشهای بازی داشتند و این یک نکته مثبت در بازی است.
وضعیت بازی در حال حاضر بیشتر شبیه دستپخت دو آشپز و تیم مختلف است که گویا بازی را به شکل جداگانهای ساخته و در نهایت به یک بازی واحد تبدیل کردهاند و صد افسوس که سازندگان بازی روی ساخت یک اثر کاملا تکنفره تمرکز نکردهاند. بازی این پتانسیل را داشت که با وجود تیم خبرهای که در ساخت بازیهای تکنفره دارد، اثری به مراتب سرگرمکنندهتر و جذابتر از سری آرکام شود.
بخشهایی از بازی هست که گیمپلی رویکردی کاملا خطی و بسته پیش میگیرد و مثال آن میشود مراحل ابتدایی اثر که بتمن شما را در یک ساختمان تاریک گیر میاندازد و سعی دارد تا با ترساندن شما تیم را از هم جدا کرده و تمامی اعضا را از دور خارج کند. در این بخش کیفیت طراحی مراحل و کارگردانی بازی به اوج خودش میرسد و درست در همین هنگام بازیکن با خودش میگوید که صد حیف که سویساید اسکواد میتوانست یک تجربه سینماییتر و کارگردانی شده باشد و متاسفانه این اتفاق نیفتاده است.
برای افزودن چاشنی متفاوتی به مراحل فرعی بازی، سازندگان سعی کردهاند تا معماهای ریدلر را به شکل جدیدی وارد اثر کنند که متاسفانه اصلا سرگرمکننده نیستند و راکستدی هنوز از تجربههای قبلی خودش مبنی بر طراحی پازلهای سرگرمکننده برای بخش ریدلر درس نگرفته است. در کل شاهد فعالیتهای جانبی خستهکننده و نه چندان ضروری هستیم که بازیکن رغبتی برای تجربه آنها نخواهد داشت.



در بخش گرافیک، اوضاع واقعا خوب است و شاهد مناطق زیبایی هستیم که با معماری خاص و منحصر به فرد متروپلیس آمیخته شده و نورپردازی آن واقعا دلپذیر است. به طور کلی اگرچه این بازی نباید با آرکام نایت که یک اثر تماما آفلاین با نقشه ثابت است مقایسه شود، اما به عنوان یک بازی سرویسمحور مناظر بسیار خوبی را در اختیار بازیکن میگذارد و آب و هوای پویای بازی نیز روی این امر حسابی تاثیرگذار است.
در بازی ایستراگها و اشارات داستانی جالبی به دنیای دیسی دیده میشود که ارزش گشت و گذار در محیط را برای مدتی بالا میبرد. UI و تجربه کاربری بازی برخلاف چیزی که در لیکها دیدیم کاملا قابل شخصیسازی است و به آن شلوغی که فکر میکنید نیست و در این بین میتوانید تمام ابزارها و اعداد کمکی روی صفحه را خاموش کنید و مشکلی از این منظر وجود نخواهد داشت.
بازی از نظر موسیقی در مواقعی میتواند حس نوستالژی را به خوبی القا کند و در مواقع مبارزات گاهی موسیقیهای هیجانانگیزی پخش میشود که هیجان چالشها را بالا میبرد، اما متاسفانه در اکثر مواقع موسیقیها جذاب نیستند و حسی روی بازیکن ایجاد نخواهد کرد. از همینرو میشود به پکیج کلی بخش موسیقی به شکل خنثی نگاه کرد. در این بین بد نیست از طراحی چهره بینظیر و مثالزدنی بازی و بازیگری خوب صداپیشههای آن خصوصا کاراکتر بومرنگ، کویینزل و البته آماندا والر اشاره کنیم که به بهترین شکل ممکن پیادهسازی شدهاند و طی کردن مراحل داستانی اثر با طنز جالب این کاراکترها تا حدی از تلخی باقی بخشها میکاهد.
هر یک از چهار شخصیت بازی به شکل منحصر به فردی روی کمدی داستان تاثیر گذاشتهاند و برای مثال، شاهد کینگ شارکی هستیم که در عین مطالعات زیادش، چندان با دنیای انسانها آشنا نیست و دوست دارد تا همه چیز را تجربه کند. بومرنگی که با وجود شخصیت باهوشی که دارد چندان حواسش جمع نیست و هارلی کویینی که با وجود بذلهگوییهایش، دل شکستهای دارد و مدام به زندگیهای عاشقانه شکست خوردهاش اشاره میکند. اما شاید ددشات در بین این چهار شخصیت آن عمق لازم را نداشته باشد و صرفا در حد شخصیتی عصبی که مدام فکر دخترش است خلاصه شود.
بررسی بازی Suicide Squad: Kill the Justice League بر اساس نسخه پلی استیشن ۵ که ناشر (برادران وارنر) در اختیار مجله ای سی بلاگ قرار داده نوشته شده است.
خلاصه بگم که …
Suicide Squad: Kill the Justice League این پتانسیل را داشت تا اثری بهتر از سری بتمن آرکام شود، اما با تصمیمهای اشتباه و تبدیل یک داستان خوب به پیشزمینهای برای رسیدن به یک ماشین پولسازی تمام این پتانسیل را با پای خود لگدمال کرده است.


میخرمش
اگر به دنیای دیسی و جوخه انتحار علاقهمند هستید و دلتان یک بازی بامزه با شخصیتهای دوست داشتنی میخواهد که چند روزی شما را سرگرم کند، بعد از یک تخفیف بسیار خوب میتوانم خرید این بازی را پیشنهاد کنم.
نمیخرمش
در حال حاضر قیمت عجیب ۷۰ دلاری بازی، ناممکن بودن اجرای آن به دلیل تحریم سرسخت سرورهای بازی و نیاز به استفاده از راههای پیچیده و بدتر از همه تکراری شدن گیمپلی در طولانی مدت و نابود کردن میراث سری آرکهام از دلایلی است که نباید حداقل فعلا سراغ سویساید اسکواد بروید.

-
امتیاز مجله ای سی بلاگ60 - امتیاز کاربران
- امتیاز متاکریتیک60