بررسی بازی The Medium – قرار نیست بترسید

برای طرفداران بازیهای ژانر ترسناک، استودیوی لهستانی بلوبر تیم (Bloober Team) نام نسبتا شناختهای شدهای است؛ استودیو بلوبر در سالها گذشته عناوینی زیادی در سبک روان شناختی و ترسناک چون Layers of Fear ،Observor و Blair Witch را توسعه داده است که برخی از آنها تجربههای نسبتا موفقی نیز بهحساب میآیند. اما این ماه این استودیو، جدیدترین و جاهطلبانهترین عنوانش تا به امروز را عرضه کرد. بازی The Medium عنوانی است که طی همکاریهای جدید و نزدیک استودیو بلوبر تیم با کمپانی مایکروسافت به شکل انحصاری و صرفا برای کنسولهای اکس باکس سری اکس/اس و ویندوز منتشر شده است.
با شروع رقابت نسل نهم، و درست زمانی که رقابت سخت افزار به کمترین میزان خود رسیده است، همه چشمها به سمت استودیوهای ترد پارتی مایکروسافت برمیگردد. استودیوهای ترد پارتی و کوچکی که مایکروسافت با خرید آنها سعی در تضمین حفظ کمیت و کیفیت عناوین انحصاری خود است. یکی از به نامترین استودیوهایی که در این امر با مایکروسافت همکاری میکند، استودیوی لهستانی بلوبر تیم است. این استودیو ید طولانی در تولید و توسعه عناوین ژانر وحشت و روان شناختی دارد.
استودیوی کوچک لهستانی بلوبر تیم که پیش از این با ساخت Layers of Fear در سال ۲۰۱۶ و ادامه موفق آن در ۲۰۱۹ توانست نگاههای زیادی را سمت خود برگرداند، همواره در تلاش بوده تا با خلق اتمسفرهای سنگین و داستانهای پردازیهای مرموز، علاقمند به ژانر وحشت را به سمت خود جذب نماید. این استودیو در جدیدترین عنوان خود و در یک همکاری انحصاری و نسل نهمی عنوان The Medium را منتشر کرده است. بازی The Medium، عنوانی کوتاه هشت ساعته در ژانر وحشت و روان شناختی است که با ایده نو، داستان فوق العاده و شخصیت پردازی با جزییات، توانسته به اثری بی بدیل تبدیل گردد. با این حال ضعفهای متعدد این بازی و مشکلات فنی مانع از تبدیل شدن این عنوان به اثری به یاد ماندنی میشود.
بازی روایتمحور The Medium گیمپلی کاملا جدید و ساختار شکنانه به مخاطب ارائه میدهد. گیم پلیای که شخصیت اصلی آن را در میان دو جهان موازی محدود میکند. شاید نزدیکترین نمونه به ساختار جهان موازی این بازی را بتوان در سری بازی سایلنت هیل (Silent Hill) نیز مشاهده کرد. اما این تنها وجه تشابه این بازی با فرنچایز سایلنت هیل نیست. دوربین ثابت و موسیقی متنهای آکیرا یامائوکا (Akira Yamaoka)، موزیسین مجموعهی سایلنت هیل، نیز برای مخاطب یادآور این فرنچایز است. هرچند میتوان از The Medium به عنوان تلاش ناامید کنندهای برای پیاده سازی فضایی مشابه سایلنت هیل، یاد کرد.
ماریان (Marianne) زمزمه میکند که همهچیز از مرگ یک دختر آغاز میشود؛ رویایی که حالا سالهاست ماریان خود را در آن میبیند. دخترک وحشت زدهای که از میان جنگل تا حاشیهی دریاچه فرار میکند اما در نهایت توسط لوله تنفگ مرد ناشناسی هدف قرار گرفته میشود. ماریان طبق گفتهها یک مدیوم (Medium) است. واسطه روحی یا مدیوم به شخصی گفته میشود که توانایی روحی بالایی برای برقراری ارتباط با ارواح و جهان فراطبیعی دارد. در واقع ماریان میتواند در آن لحظه در دو جهان موازی زنده و مرده به حضور پیدا کند. به واسطه این حضور دوگانه ماریان قادر است تا جهان ارواح را مشاهده کرده و حتی با اشیای و موجودات موجود در آن تعامل برقرار کنند.

داستان بازی از مرگ پدر خوانده ماریان، جک (Jack) آغاز میشود. مرگ جک برای ماریانی که پیش از او هیچ تعریفی از خانواده و دوستی ندارد، دشوار است. در واقع انتهای تمام خاطرات ماریان و هرآن چه به یاد میآورد به جک میرسد. جک که مرد خدا باور و معتقدی بود، تنها کسی بود که ماریان را با وجود علم به تواناییهای عجیبش پذیرفته و دوست داشت. ماریان در حال محیا کردن اسباب مراسم خاکسپاری جک است که تماسی ناشناس از سمت فردی به اسم توماس (Thomas) دریافت میکند. تماس گیرنده مدعی است که پاسخ تمامی سوالات ماریان را میداند؛ اما ماریان تا زمانی که حرفی از خواب مرموزش نشنیده بود چندان توجهی به ناشناس تلفنی نمیکند. این تماس آغازی است بر کابوس ماریان و ماجراجوییهایی که ما را در نهایت به پایان بندی نه چندان دلچسب بازی میرساند.
اما اگر قرار باشد یک نقطه قوت به این عنوان اختصاص دهیم، آن روایت و داستان بازی است. جریان مرموز و درگیرکننده که حس کنجکاوی مخاطب را تحریک کرده، در کنار جلوههای بصری خیره کننده بازی، باعث چشم پوشی کاربر از ضعفهای گیم پلی و روند کسالت بار آن میشود. با این حال بازی از حیث گیم پلی همچنان ضعیف عمل کرده است. عدم وجود صحنهها و مبارزات اکشن در بازی انتظارات را از مینی گیمها، معما و پازلهای درون بازی را بالا میبرد. با این وجود بازی حتی در این بخش هم عملکرد چندان خوبی نداشته است. به طوری که روند و مکانیزمهای تکراری و غیرمتنوع گیم پلی فارغ از محوریت داستانی به سرعت برای مخاطب تکراری و کسل کننده میشود.
بدون شک بارزترین ویژگی این عنوان، داستان و بعد شیوه روایت آن است. این روایت با کاتسینهای سینمایی فکر شده و فوق العاده در کنار صداگذاریهای مناسب و عملکرد قابل قبول تیم فنی در زمینهی موشن کپچر و مهمتر از همه روایت دوگانه در قالب دو صحنه مجزا، منجر به خلق شیوهی روایتی نوین با نوآوریهای ساختارشکنانه شده است. پردازش مناسب، حفظ جزییات و پختگی شخصیتهای درون بازی نیز از دیگر عوامل مثبت روایت بازی The Medium است.
از حیث بصری این عنوان نسل نهمی با وجود بهره گیری از ویژگی Ray-Tracing و فناوری DLSS به شدت چشم نواز مینماید. پردازش جزییات، نورپردازی مناسب برای ایجاد اتمسفر ترسناک و همچنین طراحیهای زیبا و خلاقانه محیطهای دوگانه بازی از نقاط قوت این عنوان هستند. جلوهها و افکتهای صوتی، موسیقی درگیر کننده ساخت آکیرا یامائوکا و همچنین صداگذاریهای باکیفیت بازی The Medium، تکمیل کننده جلوههای بصری و گرافیک خلاقانه آن بوده و همه در کنار هم سازنده اتمسفر متفاوت و خاص بازی هستند. اتمسفری که در کنار روایت جذاب و مرموز بازی ترکیب مورد پسندی برای مخاطب خلق مینماید.
اما متاسفانه این اتمسفر آن طور که انتظار میرود، حس ترس و تنش را به مخاطب القا نمیکند. در واقع بازی هرچه در بخش داستان، روایت و شخصیت پردازی خوب عمل کرده، اما نتوانسته است آن طور که انتظار میرود جلوههای ترسناک، صحنههای تنشزا و بهرهگیری مناسب از صدا و تصویر را در جهت القای ژانر ترسناک پیاده سازی کند. در نهایت The Medium بازیی نیست که بتوانید از آن انتظار کلیشههای معمول یک عنوان ترسناک را داشت. در واقع The Medium برای من بیشتر یک بازی روان شناختانه با اتمسفر مرموز و ترسناکی است که در قالبی نوآورانه عرضه شده است؛ نه یک بازی که با به کارگیری عوامل صوتی و جلوههای بصری، اقدام به ترساندن مخاطب نماید. مورد دیگری که میتوان از آن به عنوان ویژگیهای منفی بازی یاد کرد، حرکت ضعیف دوربین حین حرکت و گاها جای گیری نامناسب کاراکتر است.
به عنوان سخن پایانی میتوان گفت که The Medium از آن دست بازیهایی است که بسته به انتظارات و تعریف شما از ژانر بازی، میتواند تجربه متفاوتی برایتان رقم بزند. اگر داستان درگیر کننده با جزییات بالا و شخصیت پردازی مناسب در کنار اتمسفر خاص آن که بهلطف جلوههای صوتی و بصری متفاوت، پرداخت شده است برایتان جذاب است، احتمالا بتوانید با این عنوان ارتباط برقرار کنید. با این حال اگر به دنبال یک تجربه کلیشهای و ترسناک از بازی هستید این عنوان احتمالا ناامیدتان کند. The Medium ضعفهایی در حرکت، زاویه دوربین و همچنین گیم پلی دارد که مانع از تبدیل آن به اثری به یاد ماندنی میشود.
خلاصه بگم که…
بازی The Medium، عنوانی کوتاه هشت ساعته در ژانر وحشت و روان شناختی است که با ایده نو، داستان فوق العاده و شخصیت پردازی با جزییات توانسته نمایش خوبی از یک عنوان انحصاری نسل نهمی از خود به جا بگذارد. اتمسفر مناسب، در کنار جلوههای صوتی و بصری با کیفیت و ایده نوی پیشبرد داستان از دو زاویه دید، The Medium را به عنوان ارزشمندی بدل کرده است. اما ضعفهای بازی در پازلها، طراحیهای فنی و لک تنش مناسب این عنوان را از تبدیل شدن به اثری درخشان باز میدارد.


میخرمش
یک تجربه کوتاه و باکیفیت در قالبی جدید که آنقدرها هم ترسناک نیست میتواند نظر شما را جلب کند. روایت پرجزییات و شخصیت پردازی قوی برایتان جذاب است. موسیقی و جلوههای بصری برای شما جایگاه بالایی دارد و لک تنش، آدرنالین و المان ترس برایتان اهمیت ویژهای ندارد. بازی The Medium روایتی است متفاوت، در قالبی نو با جلوههای بصری چشم نواز و موسیقی هیجان انگیز که میتواند شما را برای مدت گیم پلی کوتاهش به خود جذب نماید. البته توجه داشته باشید که این عنوان روی سرویس گیمپس نیز وجود دارد.
نمیخرمش
انتظار یک عنوان کلیشهای در ژانر ترسناک و همراه با صحنههای تنشزا و استرسآور را دارید. لزوما به دنیال تجربه یک ایده جدید نیستید و روایت پرجزییات داستان میتواند شما را کسل کند. ضغفهای فنی بازی، مشکل حرکت دوربین پلیر و همچنین لک خلاقیت و عدم چالش پذیری پازلها بازی در کنار مکانیک گیم پلی ساده و تکراری برایتان خسته کننده خواهد بود. و در یک کلام به دنبال هیجان، ترس و المانهای وحشت بیشتری در بازیهای ویدئویی هستید.

-
امتیاز مجله ای سی بلاگ70 - امتیاز کاربران
- امتیاز متاکریتیک71