کنسول و بازی

بررسی بازی The Tale of Bistun

بازی The Tale of Bistun یک خروجی بین‌المللی از تیمی ایرانی است که تمام تلاش خودش را می‌کند تا داستانی کاملا ایرانی را به شکلی جهانی ارائه دهد. سوال اینجاست که تیم بلک کیوب گیمز در ماموریت خودش که بی‌ربط به سفر پر فراز و نشیب فرهاد در بازی است چقدر موفق بوده است؟


The Tale of Bistun

بررسی بازی The Tale of Bistun - مجله ای سی بلاگ

  • پلتفرم‌ها

    ایکس باکس سری ایکسایکس‌باکس وانپی‌سی
  • ناشر بازی

    IMGN.PRO
  • سازنده

    Black Cube Games
  • حالت بازی

    تک نفره

روایت‌های مختلفی از داستان خسرو و شیرین وجود دارد. از برداشت فردوسی در شاهنامه که قصه خسرو و شیرین را به شکلی حماسی و نظامی روایت می‌کند تا مهمترین و شاخص‌ترین روایت این قصه‌ی معروف که نظامی گنجوی آن را در دومین قسمت از پنج گنج خود تعریف می‌کند. برداشت نظامی از این قصه همان چیزی بود که بعدا باعث شد تا اثر معروف لیلی و مجنون هم تا قرن‌ها بعد برای ما بماند.

قصه‌ی بیستون و شاعرانگی عجیب و غریبی که در لحظه به لحظه‌ی آن احساس می‌شود، شبیه به همان دیدگاه نظامی‌ست. چیزی که ممکن است در برخورد اول اصلا انتظار آن را نداشته باشید، چرا که سازنده‌ها سعی کرده‌اند تا در عین وفادار ماندن به داستان اصلی، تاثیر مستقیمی روی روند قصه و سبک روایت آن داشته باشند. راستش را بخواهید، بزرگترین وجهی که باعث می‌شود قصه‌ی بیستون اثری ماندگار تلقی شود که تلاش غیرقابل انکاری در جهت زنده نگه داشتن چنین آثار مهمی از ادبیات ایران دارد هم همین است.

قصه‌ی بیستون درست مثل برداشت نظامی، یک برداشت عاشقانه، اما با درون‌مایه‌های فلسفی و تاریخی خودش است. مهم‌ترین چیزی که در یک اقتباس ویدیوگیمی از قصه‌ای که ریشه در فولکلور دارد اهمیت پیدا می‌کند، شیوه‌ی روایت بازی است که سازنده‌های قصه‌ی بیستون، به خوبی به آن آگاه بوده‌اند. قصه‌گویی در یک فرم مدرن آن هم وقتی مرجع ادبی از سبک کاملا متفاوتی استفاده می‌کند، مهم‌ترین برگ برنده بیستون است. همین باعث شده تا قصه‌ی خسرو و شیرین، از دید نفر سوم قصه یا فرهاد روایت شود که در روایت نظامی هم همیشه فرد سوم قصه باقی می‌ماند.

«با این که بازی سعی کرده تا جای ممکن شخصیت‌ها را از دل قصه بیرون کشیده و ظرافت‌های خودش را به آن‌ها اضافه کند، بیستون یک بازی کاملا ایرانی با شخصیت‌ها، نمادها و قصه‌هایی ایرانی است.»

بررسی بازی The Tale of Bistun - مجله ای سی بلاگ

در واقع هرچقدر که نظامی در سبک خودش تلاش می‌کند تا تراژدی قصه یا ماجرای فرهاد را در حد یک قصه‌ی فرعی نگه دارد که البته همیشه سوال‌های بیشتری ایجاد می‌کند، سازنده‌های بیستون از این نقطه‌ی تاریک استفاده می‌کنند تا قصه را طوری رقم بزنند که حتی اگر قصه را از قبل بدانید، با بالا و پایین‌های آن شگفت‌زده شوید. به شخصه فکر می‌کنم که روایت و کارگردانی قصه‌ی بیستون یک سر و گردن بالاتر از بازی‌هایی است که در این سال‌ها با الهام از قصه‌های ایرانی روایت شده‌اند. برداشت قصه‌ی بیستون یک برداشت مدرن، جدی و در عین حال با درون‌مایه‌های عاشقانه و فلسفی است که کمتر کسی انتظارش را از یک قصه معروف ایرانی دارد.

روایت بازی قصه‌ی بیستون از روش‌های مختلفی بهره می‌گیرد. از پنل‌هایی که صداگذاری یا متن خاصی ندارند و صرفا جزئیات قصه را با همراهی موسیقی تعریف می‌کنند تا شخصیت‌های دیگر مثل All-Seeds که درختی است که فرهاد در مسیر خود به او کمک می‌کند تا از چنگ نیرویی که آن‌ها را تسخیر کرده رها شود. سازنده‌ها برای بازی از المان‌های مختلفی استفاده کرده‌اند که دیدن آن‌ها در نوع خود جالب توجه است. از نمادهای ایرانی مثل انار و هدهد گرفته تا اسم‌هایی که به خصوص در زیرنویس فارسی بازی نمود پیدا می‌کند. تنها چیزی که می‌تواند کمی برای یک بازی با مخاطب هدف بین‌المللی عجیب تلقی شود، اتکای بیش از حد به این موضوع است که مخاطب، لزوما قصه‌ی خسرو و شیرین را می‌شناسد.

با این که بازی سعی کرده تا جای ممکن شخصیت‌ها را از دل قصه بیرون کشیده و ظرافت‌های خودش را به آن‌ها اضافه کند، بیستون یک بازی کاملا ایرانی با شخصیت‌ها، نمادها و قصه‌هایی ایرانی است. این موضوع باعث شده تا اگر آشنایی کافی با حداقل‌های قصه را نداشته باشید، احتمالا خیلی از جزئیات را از دست بدهید و بازی در خیلی از قسمت‌ها، بیش از حد روی نمادهای خودش سرمایه‌گذاری می‌کند.

گیم‌پلی بازی حتی از آن چیزی که فکر می‌کردیم هم ساده و جمع و جورتر در آمده و یکی از ابعاد آن است که بازی را همواره عقب و جلو می‌برد. با این که من با انتظار یک بازی روگ‌لایک سریع مثل Hades سراغ قصه‌ی بیستون نرفته بودم، اما سادگی بیش از حد گیم‌پلی بازی، تا حدودی مخاطب را از حس غرق شدن در بازی بیرون می‌کشد و ایرادهای بازی را نمایان می‌کند. اولین نکته برجسته بیستون این است که حداقل بازی بسیار سرراست است و مخاطبش را دنبال نخود سیاه نمی‌فرستد. چفت شدن قصه با تمام المان‌های دیگر بازی از جمله فراز و نشیب‌های موسیقی، نمادگرایی‌های بصری و موارد مشابه، باعث شده تا کمتر حس کنید که دنبال چیزی به اسم سرگرمی از بیستون هستید.

مدت زمان بازی

داستان اصلی: ۳ ساعت
داستان + جزئیات فرعی:
۵ ساعت
۱۰۰ درصد:
۱۰ ساعت

بررسی بازی The Tale of Bistun - مجله ای سی بلاگ

با این وجود، قصه‌ی بیستون یک بازی داستان‌محور است که در نهایت باید بخشی از ماجراجویی‌های فرهاد را تعریف کند. در این مسیر، بازی چند ابزار مختلف را در اختیار شما قرار می‌دهد. به جز سلاح‌هایی که به نوعی ابزار کار فرهاد هستند و یکی تیشه و دیگری یک کلنگ است که در ادامه آن را پیدا می‌کنید. سلاح‌های بازی تنوع زیادی ندارند که البته این را باید نسبت به تنوع دشمنان و البته مدت زمان کوتاه بازی سنجید. در مسیر ۴-۵ ساعته‌ی قصه‌ی بیستون، فرصت زیادی برای معرفی دشمنان مختلف پیدا نمی‌شود و بازی هم به همان چند فرم مختلف بسنده می‌کند. نکته‌ی حائر اهمیت در این زمینه این است که فرهاد در مسیر خود با موجوداتی روبرو می‌شود که غول‌های کوچک نامیده می‌شوند و دوباره اشاره‌ای به موجودات باستانی کشور در لابه‌لای آن‌ها دیده می‌شود. به جز انتخاب نام، سازنده‌ها می‌گویند که از تصاویر موجود و نقش‌نگاری‌های تاریخی استفاده کرده‌اند تا ظاهر شخصیت‌ها را طراحی کنند.

بررسی بازی The Tale of Bistun - مجله ای سی بلاگ

اما در نهایت، چیزی که گاهی توی ذوق می‌زند، هوش مصنوعی دشمنان بازی است. به جز زمانی که بازی کاملا وارد فاز مبارزات نشده، کاستی‌های بازی آن‌قدر به چشم نمی‌آیند. در حین مبارزات، خیلی از دشمن‌ها یا گروهی حمله می‌کنند یا الگوی حمله یکسانی دارند. همین باعث می‌شود که یا با تعداد زیادی از دشمنان در یک صحنه روبرو شوید، یا الگوی آن‌ها را خیلی سریع پیدا کنید. همه‌ی مشکلات هم از جایی شروع می‌شوند که بازیکن باید با دشمن‌ها روبرو شود و به شکل عجیبی، سیستم مبارزات بازی روی قصه نمی‌نشیند. از مکانیک جاخالی دادن که خیلی ساده پیاده شده تا خود دشمنان که شکست دادن آن‌ها با هر کدام از سلاح‌ها چالش خیلی خاصی ندارند. حتی یکی از دشمنان بازی که شبیه به ساحره یا Witch است و از دور به شما حمله می‌کند، بعد از این که دشمنان دیگر تمام می‌شوند از دست شما فرار می‌کند. در مجموع سیستم مبارزات بازی نه عمق خاصی به آن اضافه می‌کند نه چیزی را از تجربه اصلی بازی کم می‌کند و صرفا بخش‌هایی از هر فصل را به خودش اختصاص داده است.

اما موسیقی بازی و طراحی صدا کار حمیدرضا انصاری یا آهنگساز ایرانی است که پیشتر کار او را در بازی فرزندان مورتا (Children of Morta) شنیده بودیم. در قصه‌ی بیستون موسیقی بخش جدانشدنی از بازی است و به نظر من، ترکیب راوی با موسیقی، همان چیزی است که بازی به آن نیاز دارد تا قصه‌ای در این فرم و فضا را روایت کند. تلفیق المان‌های ایرانی از موسیقی‌هایی که همه ما ممکن است شبیه به آن را شنیده باشیم با موسیقی الکترونیک و پروسه مدرنیزه کردن آن، همان چیزی‌ست که موسیقی قصه‌ی بیستون را به عضو جداناپذیر آن تبدیل کرده است.

خلاصه بگم که …

بازی The Tale of Bistun یکی از بهترین بازی‌های ساخت داخل کشور است که المان‌های ایرانی را به خوبی به نمایش می‌گذارد و قصه‌ای تاثیرگذار را بر اساس یک تراژدی عاشقانه روایت می‌کند. اگر دنبال یک سفر چند ساعته از یک تیم کاملا ایرانی هستید، قصه‌ی بیستون را از دست ندهید.

بررسی بازی The Tale of Bistun - مجله ای سی بلاگ
بررسی بازی The Tale of Bistun - مجله ای سی بلاگ

می‌خرمش

اگر بازی‌های داستان‌محور دوست دارید، قصه‌های قدیمی ایرانی را خوانده‌اید و دوست دارید ماجرای خسرو و شیرین را در برداشتی جدید از این قصه‌ی معروف نظامی بشنوید، قصه‌ی بیستون همان بازی‌ای است که باید سراغش بروید.

نمی‌خرمش

اگر دنبال بازی‌های طولانی با گیم‌پلی ۲۰-۳۰ ساعته، سیستم مبارزات پیچیده هستید یا آشنایی حداقلی را هم با داستان خسرو و شیرین ندارید، قصه‌ی بیستون بازی شما نیست.

بررسی بازی The Tale of Bistun - مجله ای سی بلاگ

  • امتیاز مجله ای سی بلاگ70
  • امتیاز کاربران

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا